آرامش دوستدار اندیشمند و روشنگر ایرانی درگذشت؛ دشمنِ راسخِ باورهای «بیچون و چرا»!
-آرامش دوستدار اندیشمند، پژوهشگر و نویسنده ایرانی پنجم آبانماه ۱۴۰۰ در سن ۹۰ سالگی در شهر کلن آلمان درگذشت.
-او از منتقدان جدی اسلام و بطور کلی ادیان و مذاهب و ایدئولوژیهایی بود که «مراد» و «مرید» پرورش میدهند و همواره تأکید میکرد که روشنفکری دینی و طرح مسائل جدید در دین فقط یک «بازی است و هیچ تغییری صورت نمیگیرد، حتا با خاتمی که روشنفکر به اصطلاح رئیس جمهورها بود. ما این جنس آخوندها را نمیشناسیم. اینها جنس خاصی دارند و مثل گربه مرتضی علی میمانند.»
-دوستدار پس از اخراج از دانشگاه تهران به دلیل «انقلاب فرهنگی» به آلمان برگشت و در روزنامه «کیهان لندن» به همکاری با دکتر مصطفی مصباحزاده پرداخت. آرامش درباره این دوره از زندگیاش گفته است: «با همسرم یک کافه باز کردیم ولی ورشکست شدیم و بعد همسرم کاری پیدا کرد و به ترتیبی زندگی را اداره کردیم. در همین دوران با مصطفی مصباحزاده مدیر روزنامه کیهان که دیگر در لندن منتشر میشد شروع به کار کردم و عمدتا مقالات سیاسی مینوشتم.»
-آرامش دوستدار از نخستین امضاکنندگان بیانیه «نه به جمهوری اسلامی» بود که در آستانه نوروز ۱۴۰۰ منتشر شد و به سرعت به یک شعار سراسری تبدیل گشت. وی همچنین در سالهای گذشته دو یادداشت اختصاصی در اختیار کیهان لندن گذاشت.
پنج شنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ برابر با ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱
(+عکس) آرامش دوستدار اندیشمند برجسته ایرانی پنجم آبانماه ۱۴۰۰ در شهر کلن آلمان در سن ۹۰ سالگی درگذشت.

آرامش دوستدار اندیشمند، پژوهشگر و نویسنده برجسته ایرانی پنجم آبانماه ۱۴۰۰ در سن ۹۰ سالگی در شهر کلن آلمان درگذشت. دوستدار از انگشتشمار اندیشمندان ایرانی صاحب ایده و نه مقلد متفکران دنیا بود. اعتقاد او به نقش مهم و تعیینکنندهی پرسیدن و مطرح کردن «چرا»ها درباره همه چیز از جمله ادیان و مذاهب و ایدئولوژیهای مختلف و همچنین فعالیتهای بشری بطور کلی به عنوان یک فاکتور مهم رشد جوامع بشری باعث شد تا آثار وی در جمهوری اسلامی همواره ممنوع باشد.
او معتقد بود: «ما معضل نیاندیشیدن داریم، چون در فکر کردن آزاد نیستیم و برای همین مشکل فکر کردن داریم. ما پیش از اسلام هم کشور دینی بودیم ولی زرتشت از محمد سنجیدهتر است. او از خدا کمک و همفکری میخواهد ولی محمد میگوید خدا به من این را امر کرده است که شما باید انجام دهید! جای چون چرا و پرسش نمیگذارد.»
آ
«ملاحظات فلسفی در دین و علم»، «درخششهای تیره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» از مشهورترین و بحثبرانگیزترین آثار دوستدار به شمار میروند. آثار او همگی در خارج ایران منتشر شده و آنگونه که در گفتگویی به کیهان لندن گفت، حتا مجلات به اصصلاح روشنفکری نیز از طرح ایدهها و نام او امتناع میکردهاند.
او از منتقدان جدی اسلام و بطور کلی ادیان و مذاهب و ایدئولوژیهایی بود که «مراد» و «مرید» پرورش میدهند و همواره تأکید میکرد که روشنفکری دینی و طرح مسائل جدید در دین فقط یک «بازی است و هیچ تغییری صورت نمیگیرد، حتا با خاتمی که روشنفکر به اصطلاح رئیس جمهورها بود. ما این جنس آخوندها را نمیشناسیم. اینها جنس خاصی دارند و مثل گربه مرتضی علی میمانند. راه ما مدارا یا غیرمدارا با اینها نیست. ما باید راهمان را جدا کنیم، باید راه خودمان را برویم، باید به ریشه آنها زد.»
ر
دوستدار پرداختن به نظریات روشنفکران دینی مانند محسن کدیور و عبدالکریم سروش را اتلاف وقت میدانست و معتقد به نگاه انتقادی در ارتباط با قدما و «مفاخر» ایرانی نیز داشت که اسلام را بدون چون و چرا تأیید کرده بودند.
مفهوم «دینخویی» که وی در کتاب «درخششهای تیره» مطرح کرده است فقط دینداران مطیع و ناپرسشگر و دنبالهرو را مورد نقد قرار نمیدهد بلکه هر آنکسی را که بدون اندیشه و تأمل، عقیده و راهی را میپذیرد و درباره آن پرسش نمیکند. از همین رو «دینخویی» یک صفت و ویژگی است که با دانش و آگاهی و پرسش به هیچ وجه همخوانی ندارد. آدم «دینخو» میتواند دیندار و یا بیدین و حتا ضددین باشد چرا که روش وی در برخورد با پدیدهها بر «دینخویی» و نپرسیدن و نیاندیشیدن استوار است.
ا
آرامش دوستدار، در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در تهران در متولد شد. او در سال ۱۳۳۷ خورشیدی برای تحصیل فلسفه به آلمان رفت و در سال ۱۳۵۰ خورشیدی مدرک دکترا در رشته فلسفه و همچنین رشتههای جانبی روانشناسی و دینشناسی تطبیقی از دانشگاه بن دریافت کرد.
دوستدار درباره دوران تحصیلات خود در آلمان گفته است: «بعد از چند سال متوجه شدم که آنچه آلمانیها فکر میکنند، متعلق به خودشان است، متعلق به اروپاییهاست و شاخص اصلی آنها فکر کردن است و نه حفظ کردن دانش و این را من در دوران استادیام در ایران با دانشجویانم پی گرفتم و دروس را نه از روی جزوه که بر اساس پرورش قوه تعقل و فکر دانشجو طرح میکردم.»
این متفکر ایرانی دربارهی دوران جوانیاش و اینکه چطور تفکری انتقادی پیدا کرد نیز گفته است: «در آن دوران کافهنشینی هم میکردم، و به سینما و موسیقی کلاسیک هم علاقه زیادی داشتم و نقاشی هم میکردم. به موازات سیر حکمت با عرفان و شعر هم دمخور بودم و مغایرتی در آنها نمیدیدم ولی بعدها تعجب کردم که چطور این اتفاق افتاده بود.»

عنوان رساله دکترای دوستدار «رابطه اخلاق و اراده سلطهگرا در آثار نیچه» است. وی از سال ۱۳۵۱ خورشیدی تا ۱۳۵۸ خورشیدی به عنوان استاد به تدریس در گروه فلسفه دانشگاه تهران پرداخت و در پی بستهشدن دانشگاهها تحت آنچه «انقلاب فرهنگی» خوانده میشد، از دانشگاه اخراج شد.
او پس از بازگشت دوباره به آلمان در روزنامه کیهان لندن با مصطفی مصباحزاده همکاری میکرد. آرامش دوستدار درباره این دوره از زندگیاش گفته بود: «با همسرم یک کافه باز کردیم ولی ورشکست شدیم و بعد همسرم کاری پیدا کرد و به ترتیبی زندگی را اداره کردیم. در همین دوران با مصطفی مصباحزاده مدیر روزنامه کیهان که دیگر در لندن منتشر میشد شروع به کار کردم و عمدتا مقالات سیاسی مینوشتم تا اینکه غلامحسین ساعدی «الفبا» را راه انداخت. در ۵ شماره اول الفبا در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ سلسله مقالاتی زیر عنوان «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» نوشتم که رگههای اصلی کتابم را میتوان در همین مقالات دید.»
آرامش دوستدار از نخستین امضاکنندگان بیانیه «نه به جمهوری اسلامی» بود که در آستانه نوروز ۱۴۰۰ منتشر شد و به سرعت به یک شعار سراسری تبدیل گشت. وی همچنین در سالهای گذشته دو یادداشت اختصاصی در اختیار کیهان لندن گذاشت. یکی با عنوان «هشدارهایی به جوانان ما در برابر روشنفکریهای ما» که در تیرماه ۱۳۹۴ منتشر شد و دیگری «سخنی با جوانان؛ فرهنگ دینی ما چگونه فرهنگیست» که در آذرماه ۹۴ منتشر شد. کیهان لندن در بزرگداشت این اندیشمند و روشنگر معاصر ایرانی که در عمل با توطئهی سکوت از سوی «روشنفکران» و به ویژه محافل سیاسی ایرانی در داخل و خارج روبرو بود، آنچه را در ارتباط با اندیشههای وی منتشر کرده، بازنشر میکند.
کیهان لندن در بزرگداشت این اندیشمند و روشنگر معاصر ایرانی که در عمل با توطئهی سکوت از سوی «روشنفکران» و به ویژه محافل سیاسی ایرانی در داخل و خارج روبرو بود، آنچه را در ارتباط با اندیشههای وی منتشر کرده، بازنشر میکند.